داستان دختری با قدرت بی نهایت

نینل کولاگینا دختر جوانی بود که در صلیب سرخ ارتش روسیه کار می کرد در اواخر جنگ در 14 سالگی توسط ترکش توپهای آلمانی زخمی شد. بهبود او مدتها به طول انجامید.

نینل بعدها به خاطر آورد: ((یک روز بسیار خشمگین بودم . داشتم به طرف قفسه ظرفها می رفتم که تنگ آبخوری تا لبه قفسه لغزید پیش آمد افتاد و شکست.)) اتفاقات مشابه دیگری هم روی داد. چراغها در مجاورت او خاموش و روشن می شد. ظروف چینی خود بخود از روی میز بر زمین می افتاد. ابتدا نینل فکر کرد ارواح خبیثه دور و بر او وجود دارد اما بعد احساس کرد که نیرویی که اشیا را به حرکت در می آورد از درون خود اوست . او به تمرین تمرکز پرداخت و یاد گرفت که چگونه نیروی خود را متمرکز کند. یکی از اولین دانشمندانی که به او توجه کرد، ادوارد نامف بود . او مقداری چوب کبریت را بر روی میز پراکنده کرد و دختر دستش را بر روی آنها به حرکت در آورد و توانست آنها را به جنبش وا دارد و بر زمین بریزد. آزمایشات دیگری انجام شد 60 فیلم از او گرفته شد که کار های او را نشان می داد. در طی جالب ترین آزمایشی که فیلمبرداری شد تخم مرغی در یک ظرف آب نمک خود بخود شکسته شد.

نینل با تمرکزی دقیق در حالی که چند متر دورتر از میز ایستاده بود توانست زرده را از سفیده جدا کند . دکتر گنادی سرگیف که آزمایشات را رهبری می کرد میزان میدان الکترواستاتیک را در اطراف نینل اندازه گیری کرد . در لحظه ای که  او شروع به جدا کردن زرده از سفیده نمود ضربان میدان به چهار سیکل در ثانیه رسیده بود . دکتر سرگیف نتیجه گرفت که این ارتعاشات مانند امواج مغناطیسی عمل می کنند به محض آنکه ارتعاشات مغناطیسی یا امواج شروع می شود باعث می شوند اشیایی که او فکر خود را بر آنها متمرکز می کند . حتی اگر شی غیر مغناطیسی باشد به صورت مغناطیسی  عمل  کند او با این طریق می تواند اشیا را از خود دور یا بسوی خود جذب کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد